تفاوت استعمار انگلیس بر هند با خرید جامو و کشمیر
استعمار انگلیس بر هند به دو صورت بود: یکی قیمومیت مستقیم که به آن «هند بریتانیا» میگفتند و دیگری نصب حاکمان وابسته و خوش خدمت. ایالات جامو و کشمیر جزء دسته دوم بود. در سال ۱۸۴۶، فردی به نام «مهاراجه گلاب سینک» بهواسطه نزدیکی به انگلیسیها، امتیاز خرید کل سرزمین ایالات جامو و کشمیر را در تاریخ ۱۶ مارس سال ۱۸۴۶ میلادی (۱۷ ربیعالاول ۱۲۶۲ قمری) به قیمت هفت و نیم میلیون روپیه طی قراردادی به نام عهدنامه امریتسر Amritsar(شهری واقع در ایالت پنجاب هند) از آنان خریداری کرد و تا سال ۱۹۴۷ قریب به صد سال خاندان هندو مذهب دوگرا بر ایالات مسلماننشین جامو و کشمیر حاکم گردید. جالبتوجه است که منبع اصلی تأمین هزینههای این معامله ننگین، از طریق افزایش مالیاتها و کار اجباری خود، ساکنان مسلمان کشمیر بود. در ماده اول آن عهدنامه، سرزمینهای موردنظر بهصورت «موروثی» به مهاراجه گلاب سینگ و وارث ذکور او انتقال یافت.
آرایش نیروهای استقلالطلب هندی
در آگوست ۱۹۴۷ هند از استعمار انگلیس استقلال یافت. از سالها پیش از استقلال، بحث بر سر شکلگیری دولت آینده محل اختلاف گروههای مبارز هندی در دهه های ۳۰ و ۴۰ بود. جریاناتی هواخواه یک دولت یکپارچه سکولار، و جریاناتی هم طرفدار تفکیک. آنچه که عملا پیش آمد، تفکیک بود: دقیقا یک روز پیش از استقلال هند در ۱۴ آگوست ۱۹۴۷ دولت پاکستان (پاکان) اعلام استقلال کرد. هرچند عدهای از مسلمانان تصمیم گرفتند که در هند باقی بمانند. اما این اعلام استقلال با مهاجرتهای عظیم مسلمانان و هندوها از هند به پاکستان و از پاکستان به هند همراه بود. طبیعتا مردم مسلمان ایالات جامو وکشمیر نیز خواستار پیوستن به پاکستان بودند، اما مشکل در این بود که حاکم هندو مذهب این ایالت از خواست اکثریت مسلمان استنکاف میکرد. لذا بعد از یکصد سال حکومت ستمگر هندوهای خاندان دوگرا مردم این مناطق از فرصت استفاده کرده و قیامی را علیه خاندان دوگرا تدارک دیدند. در پی این انتفاضه در اول اوت ۱۹۴۷ میلادی، (کمی پیش از ۱۵ اوت ۱۹۴۷ میلادی که روز اجرای طرح تقسیم هندوستان است) یکی از بزرگترین قتلعامهای مسلمانان روی داد؛ بهطوریکه گفته میشود تنها در روز سوم اوت آن سال، چهارده هزار مسلمان به شهادت رسیدند و تخمین زده میشود از اول ماه اوت تا بیستم ماه سپتامبر همان سال بالغ بر یکصد هزار تن از مسلمانان به شهادت رسیده اند. این کشتارها از نواحیای که مسلمانان در اقلیت بودند آغاز شد و به برخی از نواحی اکثریت نشین مسلمان تسری یافت.
درگیری سیکها با مسلمانان
روزنامه تایمز در شماره ۲۵ اوت همان سال چنین مینویسد:
«در یک پرواز اکتشافی دوساعته که در اواخر هفته گذشته بر فراز جلندر (Jalandhar) به عملآمده، متجاوز از پنجاه دهکده را در آتش دیدم. دستههای مسلح سیکها که هر یک از پنجاه تا صد نفر تشکیلشده است، قبل از آغاز حمله در معابد خود جمع شده و اغلب این دستهجات از مرزهای نواحی سیکنشین عبور کرده به داخل ایالات مسلمانان نشین میرود. اسلحه هر یک از این چریکها عبارت است از یک دو اسلحه گرم به انضمام نیزه، تبر و شمشیرهای مخصوصی که علامت مذهبی سیکها نیز محسوب میشود. مسلمانان غالباً فقط به چماق مسلحاند و وقتیکه خطر نزدیک شود، به بام خانههای خود رفته و برای استمداد از مسلمانان نواحی فریاد اللهاکبر سر میدهند و برای سنگاندازی به مهاجمین آماده میشوند. حمله سیکها با اصول علمی انجام میگیرد و دسته اول که به اسلحه گرم مسلحاند، شروع به تیراندازی میکنند تا مسلمانان را از بام خانهها برانند. بعداً در هرجومرجی که در اثر این عمل تولید میشود دسته سوم با شمشیر و نیزه حمله کرده و کشتار آغاز میگردد. دستههای آخری که مشعل همراه دارند کارشان آتش زدن خانهها است درحالیکه قراولهای سواری که به شمشیر مسلح هستند، فراریان را از دم تیغ میگذرانند».
ریشههای تنش میان هند و پاکستان
هر چند پیش تر از قتل عام ۱۹۴۷ و در سال ۱۹۳۱ یعنی ۱۶ سال پیش از تقسیم شبه قاره و در پی اهانت سربازان سلسله دوگرا به قرآن، اولین انتفاضه مردم مسلمان جامو و کشمیر علیه این خاندان شکل گرفت، اما شروع حوادث بعدی که به تشدید تنش میان دو کشور هند و پاکستان منجر شد به این تاریخ بر میگردد. خبر کشتار ۱۹۴۷ مردم مسلمان به سرعت در میان قبایل مسلمان شمال پاکستان گسترش یافت و مردم این مناطق در قالب ۲۰ لشگر قبیلهای که بعدها به ارتش آزاد پاکستان معروف شدند، با همراهی ارتش آن کشور و با رویکرد اسلامی و جهادی در دو دسته به مناطق تحت سلطه خاندان دوگرا حمله کردند. حاکم دوگرا که با توان نظامی خود قادر به مقابله نبود، از دولت هند استمداد طلبید. دولت هند از کمک به دوگرا استنکاف ورزید و شرط کمک نظامی خود را موکول به پیوستن و الحاق این منطقه به کشور هند کرد. به این صورت بود که حاکم دوگرا در حین فرار در روز ۲۷ اوکتبر ۱۹۴۷ قرار داد الحاق به هند را امضا کرد و این قرارداد مبنای ادعای ارضی هند بر منطقه خودمختار کشمیر گردید. در همین روز ارتش هند وارد کشمیر شده و اولین جنگ از سه جنگ میان هند و پاکستان در ۱۹۴۷ آغاز شد و تا ژانویه ۱۹۴۹ که با دخالت سازمان ملل متوقف گردید ادامه پیدا کرد.
چرا درگیری پایان نیافت؟
شورای امنیت سازمان ملل طی قطعنامه شماره ۴۷ ضمن تقاضا برای توقف جنگ از دو کشور می خواهد که نیروهای نظامی و شبه نظامیان وابسته را از مناطق درگیری عقب رانده و از طریق برگزاری همهپرسی در ایالات جامو و کشمیر، حق تعیین سرنوشت برای الحاق به پاکستان یا هند را به مردم این کشور اعطا نمایند. اما در عمل نه عقبنشینی دو کشور محقق شد و نه برگزاری همه پرسی. در مجموع بعد از جنگ ۱۹۴۷ که در آن شمار کشتههای پاکستان تقریبا ۶ برابر تلفات هند بود، مرز میان هند و پاکستان مطابق با تصویر نقشه زیر شکل گرفت: ثلث ایالات کشمیر و جامو به تصرف پاکستان درآمد (قسمت های سبز رنگ) و مابقی در کنترل هند باقی ماند (مناطق نارنجی) و مرز نقطه چین از شمالی ترین نقطه مرز قانونی میان دو کشور تا یخچال های سیاچن ادامه پیدا کرد. بعد از آن کشمیر پاکستان به دو منطقه شمالی (شامل شهرهای گلگت و بلتستان) و کشمیر آزاد به پایتختی مظفرآباد و کشمیر هند نیز به سه قسمت: دره یا وادی کشمیر به پایتختی سرینگر(Srinagar)، جامو و شهرهای شمال شرقی مانند لداخ و کارگیل تقسیم یافته و شرایط بین هند و پاکستان کماکان حول موضوع کشمیر تا جنگ ۱۹۶۵ متشنج باقی ماند.
https://img9.irna.ir/d/r2/2019/10/05/0/156675339.pdf
ادامه دارد ...
نظر شما